فریب خورده
پسری ...................تنها
شاید تو می خواهی مرا در کوچه ها امشب
نظرات شما عزیزان:
پشت ستون سایه ها روی درخت شب
می جویم اما نیستی در هیچ جا امشب
می دانم ابری نیستی اما نمی دانم
بیهوده می گردم بدنبالت ! چرا امشب ؟
هر شب تو را بی جستجو می یافتم اما
نگذاشت بی خوابی بدست آرم تو را امشب
ها … سایه ای دیدم شبیهت نیست اما حیف
ایکاش می دیدم به چشمانم خطا امشب
هر شب صدای پای تو می آمد از هر چیز
حتی ز برگی هم نمی آید صدا امشب
امشب ز پشت ابرها بیرون نیامد ماه
بشکن قرق را ماه من بیرون بیا امشب
گشتم تمام کوچه ها را ، یک نفس هم نیست
شاید که بخشیدند دنیا را به ما امشب
طاقت نمی آرم ! تو که می دانی از دیشب
باید چه رنجی برده باشم ، بی تو ! تا امشب
ای ماجرای شعر و شبهای جنون من
آخر چگونه سرکنم بی ماجرا امشب؟!!
Power By:
LoxBlog.Com |